راهکارهای لایه ۲ اتریوم چیست؟ معرفی کامل روشهای کاهش کارمزد تراکنش
بلاک چین به عنوان یکی از کاربردی ترین فناوریهای عصر حاضر مزایای بسیاری دارد. اما یکی از مشکلات آن، مقیاسپذیری آن و سرعت پایین تراکنش در آنها است. راهکارهای لایه دو یا Layer 2 به دنبال رفع این مشکل هستند. در این مقاله با انواع مختلف راهکارهای لایه دو در حوزه بلاک چین با تمرکز بر روی شبکه اتریوم آشنا خواهیم شد. در ادامه پروژههای موفق فعال در این حوزه را معرفی میکنیم.
این روزها بسیاری از افرادی که پیگیر فناوری هستند و به نوعی با دنیای تکنولوژی سروکار دارند اسم بلاکچین را شنیدهاند. بلاک چین، بستری متفاوت برای ذخیره اطلاعات است و از آن به عنوان بزرگترین اختراع بشر پس از اینترنت نام میبرند. اگرچه در ابتدا، نام بلاکچین با ارزهای دیجیتال به ویژه بیت کوین همراه شده بود اما بعدها کاربرد این فناوری فراتر رفت و به دیگر حوزههای تکنولوژی، از جمله گوشیهای موبایل، اینترنت اشیا و حتی مراقبتهای بهداشتی نیز کشیده شد.
آشنایی کامل با راهکارهای لایه ۲ اتریوم
با وجود تمامی این پیشرفتها باز هم بسیاری از متخصصان این حوزه معتقدند بلاکچینی که امروز وجود دارد فقط نوک کوه یخ است و حجم عظیمی از این فناوری کماکان ناشناخته و دست نخورده است. الکس مشینسکی (Alex Mashinsky) مدیر عامل سلسیوس و مخترع VOIP در این بار میگوید:
بلاک چین و رمزارزها آینده همه چیز هستند. این بدان معناست که شبکه بلاکچین ۱۰۰۰ برابر بزرگتر و قدرتمندتر از اینترنت خواهد شد زیرا به پردازش بسیار بیشتری نیاز دارد. واضح است که بزرگترین شبکه همیشه برنده است.
بسیاری از شما مزایای فناوری بلاکچین را میدانید: شفافیت، امنیت، تغییر ناپذیری و غیرمتمرکز بودن
در کنار مزایای بیشمار این فناوری نوین، معایب و محدودیتهای فناوری بلاک چین نیز همواره یک پای ثابت مباحث بوده است. فناوری بلاک چین قرار است دنیای اطراف ما را تغییر دهد، با این حال برای فهم بیشتر این فناوری لازم است محدودیتهای آن را نیز بشناسیم، زیرا اساسا با آگاهی از محدودیتها است که میتوان چیزی را بهبود داد.
بلاکچین برای اینکه به بزرگترین شبکه تبدیل شود با موانع و محدودیتهایی از جمله پیچیدگی خود بلاکچین، حمله ۵۱٪، کمبود متخصص، مصرف بالای انرژی و مقیاسپذیری روبرو است. تمرکز ما در این مقاله روی دو مورد آخر یعنی مصرف بالای انرژی و مقیاسپذیری است. اما بیاید ببینیم این موارد چگونه تبدیل به مانع شدهاند؟
مقیاسپذیری؛ مسئله مهم بلاک چین
سرعت انجام تراکنشها در شبکههای فعلی بلاکچین کند است، این موضوع به دلیل مقیاسپذیری پایین است. یعنی شبکه بلاک چین نمیتواند حجم زیادی از تراکنشها را در زمان اندکی تایید کند.
برای مثال، بیایید بزرگترین سیستم پرداخت متمرکز یعنی Visa و بزرگترین شبکهای که روی بلاک چین بهوجود آمده یعنی بیت کوین را با هم مقایسه کنیم.
اگر ویزا بتواند ۶۵,۰۰۰ تراکنش را در ثانیه پردازش کند، حداکثر سرعت بیت کوین ۷ تراکنش در ثانیه است. در مورد یک معماری متمرکز مانند ویزا، این مرجع کنترلکننده است که کارها را پیش میبرد و دیگران نقشی در آن ندارند، در نتیجه در وقت و سرعت صرفهجویی میشود.
اما در شبکه بلاکچین به عنوان یک سیستم غیرمتمرکز، تأیید اعتبار چند دقیقه طول میکشد، زیرا افراد زیادی باید معامله را تایید کنند این همان ویژگی غیرمتمرکز بودن است. درواقع یکی از مزیتهای بلاکچین، در عین حال میتواند به پاشنه آشیل آن تبدیل شود.
مصرف بالای انرژی؛ انتقاد بزرگ به بلاک چین
این موضوع در حال حاضر بیش از هر برههی دیگری خبرساز شده است تا جایی که ایلان ماسک در توییتی اعلام کرد که به دلیل مصرف بالای انرژی شبکه بیت کوین شرکت تسلا فروش خودروهای خود در ازای رمزارز بیت کوین را لغو کرده است. که همین موضوع باعث ریزش قیمت بیت کوین شد. البته او بعدها اعلام کرد اگر بیتکوین را بتوان به روشی پاک و سازگار با محیط زیست استخراج کرد، فروش محصولات تسلا در ازای این رمزارز را از سر خواهد گرفت.
اما اساسا شبکه بلاکچین و رمزارزهای بیت کوین و اتریوم چگونه باعث افزایش مصرف انرژی میشوند؟
برای اینکه یک تراکنش در شبکه بیت کوین یا اتریوم تایید شود باید یک مساله ریاضی پیچیده حل شود. برای حل این مسائل نیاز به دستگاهای ماینینگ است که حجم بالایی از انرژی مصرف میکنند. افراد با حل این مسائل ریاضی و تایید تراکنش، از شبکه، بیت کوین دریافت میکنند. این موضوع را میتوان با استفاده از روانشناسی توجیه کرد. هر رفتاری که با پاداش همراه باشد، تقویت میشود. در نتیجه، ماینرها برای کسب پاداش بیشتر به دنیال تایید بیشتر تراکنشها و کسب بیت کوینهای بیشتر هستند. این موضوع باعث میشود آنها به سمت دستگاههای قویتر بروند و به این ترتیب مصرف انرژی بالا خواهد رفت.
راهکارهای لایه دو بلاک چین چیست؟
خب تا اینجا ما با ۲ مانع و محدودیت اصلی در بلاک چین آشنا شدیم. اما راهحل چیست؟ آیا قرار است این موانع تا آخر با شبکه بلاک چین همراه باشند؟ البته که نه. هر فناوری نوینی باید خود را بهبود دهد، در غیر این صورت پایان آن فراخواهد رسید. مطمئنا در سالهای آینده افراد بیشتری با بلاک چین آشنا میشوند و حوزه نفوذ این فناوری بسیار گسترده خواهد شد. پس، بهبود مشکلات و حذف این محدودیتها گامی ناگزیر است.
یکی از راهکارهایی که برای موانع ذکرشده ارائه شده، راهاندازی و توسعه لایه دوم بلاک چین است. لایه ۲ بلاک چین مجموعهای از راه کارهای ایجاد شده در خارج از شبکه بلاکچین اصلی به منظور افزایش مقیاسپذیری و کارآیی یک شبکه است. ویژگی یکسان راهحلهای لایه ۲ این است که این راه حلها، بیشتر کارها را از زنجیره خارج میکند و برای اطمینان از امنیت، از شبکه بدون مجوز استفاده میکند. این راهکارها در پی رفع چالشهایی هستند که در حال حاضر شبکههای فعلی با آنها مواجه است؛ یعنی سرعت، مقیاسپذیری و مصرف بالای انرژی.
به کارگیری راهکارهای لایه دو باعث میشود حجم زیادی از بار شبکه اصلی یا همان لایه اول به لایه دوم منتقل شود. با این کار لایه اول کماکان امنیت شبکه را تامین میکند و لایه دوم سرعت و مقیاسپذیری شبکه را بهبود میدهد. تمرکز ما در این مقاله بر روی معرفی راهکارهای لایه ۲ در دو شبکه شناختهشدهتر ِ بلاکچین یعنی بیتکوین و اتریوم است.
راهکارهای لایه ۲ در شبکه بیت کوین
اساسا شبکه بیتکوین به دلیل محدودیتهایی که دارد کمتر از هر شبکه دیگری دستخوش تغییر و تحولات شده است. بیتکوین برخلاف شبکه اتریوم کار پردازش دیتا را انجام نمیدهد و صرفا به ذخیره دیتا میپردازد در نتیجه در این سالها نیاز کمتری برای استفاده از راهکارهای لایه ۲ در آن احساس شده است.
یکی از معدود راهکارهای لایه دومی که برای بیتکوین ارائه شد با نام شبکه لایتنینگ (lightning network) شناخته میشود. شبکه لایتنینگ بر اساس state channel ها کار میکند. در این شبکه، عملیات بلاکچین در خارج از شبکه اصلی انجام میشود و در انتها به زنجیره اصلی یا همان لایه اول ارسال میشوند.
راهکارهای Layer 2 در شبکه اتریوم چیست؟
پیش از شروع این مبحث بهتر است مروری بر اطلاعاتمان در مورد شبکه اتریوم بیندازیم.
شبکه اتریوم در سال ۲۰۱۳ توسط ویتالیک بوترین ایجاد شد. نسخهی فعلی اتریوم با عنوان اتریوم ۱ شناخته میشود و هم اکنون در حال کار کردن است. مشکل اصلی اتریوم ۱ مقیاسپذیری پایین آن است که باعث شده تراکنشهای کمی در ثانیه انجام شود و هزینه گس بهشدت بالا برود. شبکه اتریوم برای حل این مشکل در نگاهی بلندتر به دنبال راهاندازی اتریوم ۲ است. اتریوم ۲ یک به روزرسانی برای رفع محدودیتهای اتریوم ۱ است که گفته میشود تا ۲ سال دیگر آماده بهرهبرداری کامل میشود.
اما سوال این است تا ۲ سال دیگر تکلیف مشکل مقیاسپذیری چه میشود؟ آیا تا زمانی که اتریوم ۲ معرفی شود باید کماکان با محدودیتهای فعلی اتریوم ۱ کنار آمد؟ البته که پاسخ این سوال نیز خیر است. هر شبکهای برای بقا ناچار به بهبوددادن خود است. ایدهی اتریوم در این مورد استفاده از راهکارهایی است که با استفاده از آنها بتواند مقیاسپذیری شبکهی فعلی خود، یعنی اتریوم ۱ را افزایش دهد تا زمانی که اتریوم ۲ به نتیجه برسد. این راهکارها با نام راهکارهای لایه ۲ شناخته میشوند. راهکارهای لایه ۲ به این معنی است که ثبت تراکنشها و عملیات شبکه، بیرون از زنجیره اصلی انجام شود. همین دلیل به آنها راهکارهای بیرون زنجیرهای نیز اطلاق میشود. در اینجا منظور از زنجیره اصلی همان لایه ۱ است.
تفاوت لایه ۱ و لایه ۲ چیست؟
در اینجا لازم است به تمایز بین راهکارهای لایه ۱ و راهکارهای لایه ۲ اشاره کنیم.
راهکارهای لایه ۱ یا ON-CHAIN برای استقرار در اتریوم ۲ پیادهسازی شدهاند. این راهکارها در خود زنجیره بلوکی کار میکنند. از راهکارهای اصلی لایه ۱ میتوان به شاردینگ و اثبات سهام اشاره کرد. در واقع اتریوم ۲ مقیاسپذیری را از طریق این راهکارهای لایه ۱ انجام میدهد.
از سوی دیگر لایه ۲ راهکارهایی هستند که در خارج از زنجیره اصلی و بالای آن کار میکنند.راهکارهای لایه دو یا OFF-CHAIN هستند.
نکتهای که ممکن است گیج کننده باشد ارتباط بین راهکارهای لایه ۱ و لایه ۲ و اتریوم ۱ و ۲ است. ممکن است در نگاه اول اینطور به نظر بیاید که راهکارهای لایه اول برای اتریوم ۱ و راهکارهای لایه ۲ برای اتریوم ۲ هستند در حالی که این گزاره درست نیست.
راهکارهای لایه ۱ و لایه ۲ هر دو میتوانند روی اتریوم ۲ اجرا شوند. راهکارهای لایه ۲ میتواند روی اتریوم ۱ اجرا شود و در حال حاضر نیز این اتفاق میافتد اما راهکارهای لایه ۱ مانند شاردینگ و اثبات سهام نمیتوانند روی اتریوم ۱ اجرا شوند و اینها راهکارهایی اختصاصی برای اجرا روی اتریوم ۲ هستند.
چرا به راهکارهای لایه ۲ اتریوم نیاز داریم؟
با افزایش محبوبیت اتریوم، dApps و کاربران بیشتری به اکوسیستم اتریوم پیوستند. این افزایش باعث ازدحام شبکه شد زیرا ماینرها نتوانستند تراکنشهای بسیار زیاد را پردازش کنند، که منجر به هزینههای غیرعادی بالای گس شد.
اکنون این سوال پیش میآید با وجود راهکارهای لایه ۱ که قرار است در اتریوم ۲ انجام وظیفه کنند دیگر چه احتیاجی به راهکارهای لایه ۲ است؟ برخی معتقدند با راهاندازی کامل اتریوم ۲ دیگر نیازی به راهکارهای لایه ۲ نیست اما مساله این است که راهکارهای لایه ۱ برای بلندمدت ممکن است جوابگو نباشد، زیرا تعداد کاربران و dAppها به سرعت در حال افزایش است. همانطور که میدانید راهکار شاردینگ به عنوان یک راهکار لایه ۱ همانند این است که ما یک جاده یک بانده را عریض کنیم. در دنیای واقعی نیز این راهکار تا مدتی جواب میدهد. اگر تعداد ماشینها بازهم از تعداد باندهای موجود بیشتر شد چه؟ پس میتوان استدلال کرد که حتی با وجود راهاندازی اتریوم ۲، راهکارهای لایه ۱ به تنهایی کافی نیستند.
لیست پروژههای لایه ۲ فعال روی شبکه اتریوم
راهکارهای لایه ۲ در یک دستهبندی کلی به موارد زیر تقسیمبندی میشوند
1- رولآپها (Rollups)
2- پلاسما (Plasma)
3- کانالهای وضعیت (State Channels)
4- سایدچینها (Sidechains)
5- راهحلهای ترکیبی (Hybrid solutions)
6- ولیدیوم (Validium)
رولآپها (Rollups)
رولآپها را میتوان جدیدترین راهکارهای لایه ۲ دانست. رولآپها چندین تراکنشهای را جمعآوری میکنند و پس از فشردهکردن این تراکنشها آنها را درون یک بلاک قرار میدهند. دو نوع رولآپ وجود دارد؛ Zk rollups و optimistic.
پشتیبانی از EVM و مهاجرت سادهتر پروژههای قرارداد هوشمند از لایه اول به لایه دوم مزیت optimistic است اما نسبت به رولآپهای zk از امنیت کمتری برخوردارند. Optimistic rollup ها یک ماشین مجازی سازگار با EVM به نام (Optimistic Virtual Machine) را اجرا میکنند که امکان اجرای قراردادهای هوشمند را به همان شکلی که در اتریوم است فراهم میکند. این موضوع برای قراردادهای هوشمند بسیار مهم است زیرا باعث میشود قابلیت ترکیبپذیری و سازگاری آنها حفظ شود. از مهمترین پروژههایی که در حال کار روی Optimistic rollup است میتوان به Optimism و آربیتروم اشاره کرد. از سوی دیگر رولآپهای zk سریعتر هستند و کارایی بیشتری دارند. Loopring، ZkSync ، Starkware نیز پروژههای zk رولآپها هستند. از دیگر پروژههای رولآپ میتوان Fuel، Hermez، Aztec، Matter labs را نام برد.
پلاسما (Plasma)
پلاسما یک راه حل لایه ۲ است که توسط جوزف پون و ویتالیک بوترین ارائه شده است. این راهکار با استفاده از قدرت درختهای مرکل و قراردادهای هوشمند، نسخههای کوچکتری از زنجیره اتریوم را میسازد و ارتباط این زنجیرههای با زنجیره اصلی را میسر میکند. به این زنجیرههای کوچکتر زنجیر کودک یا زنجیره پلاسما گفته میشود و زنجیره اتریوم زنجیره مادر نامیده میشود. زنجیرهای کوچکتر خود نیز میتوانند زنجیرههای کوچکتری بسازند و ساختاری شبیه درخت ایجاد کنند. ارسال معاملات از زنجیره مادر به زنجیرههای کودک باعث میشود بار زیادی از روی دوش زنجیره مادر برداشته شود در نتیجه معاملات سریع و ارزانتر انجام شوند.
این زنجیرهای کوچک به طور دورهای با زنجیره اصلی تعامل دارند یعنی در بازههای زمانی مشخص، اطلاعات تراکنشها را به زنجیره اصلی منتقل میکنند. همچنین اختلافات را حل میکنند و نودهای متقلب را از طریق فرایند Fraud Proofs معرفی میکنند.
اگرچه راهکار پلاسما هزینه و مقدار دادههای موجود در زنجیره اصلی را کاهش میدهد و با سایر راه حلهای مقیاسگذاری مانند شاردینگ سازگار است، اما ممکن است برای انتقال دارایی شما زمانی بیش از دو هفته لازم داشته باشد و در کل تجربه کاربری ضعیفی ارائه میدهد. پلاسما مانند Optimistic Rollup است اما یک راه حل آسان برای چالشهای در دسترس بودن داده ندارد.
این راهکار توسط پروژههای Matic Network, Gazelle, Leap DAO و شبکه OMG اجرا میشود.
کانالهای وضعیت (State Channels)
از کانالهای وضعیت به عنوان یکی از اولین راهکارهای لایه دوم نام میبرند. ایده کانالهای وضعیت را میتوان برگرفته از کانالهای پرداخت دانست که سالهاست وجود دارند. این کانالها تراکنشهای متعددی را در خارج از زنجیره انجام میدهند در حالی که فقط دو تراکنش ابتدایی و انتهایی را به زنجیره اصلی ارسال میکنند.
به عنوان مثال در نظر بگیرید که آلیس سرویس اینترنت خود را به باب میفروشد و قرار است از او به ازای هر مگابایت 10 سنت پول بگیرد. آنها میتوانند به جای ایجاد یک تراکنش در زنجیره اصلی برای هر پرداخت، از یک کانال وضعیت استفاده کنند.
در ابتدا، باب مقداری اتریوم را در یک قرارداد هوشمند قفل میکند تا این معامله شروع شود. سپس او یک پیام خارج از زنجیرهای را تایید میکند که میگوید او 10 سنت به آلیس پرداخت کرده است. باب بعداً پیام دیگری را امضا میکند که میگوید او 20 سنت پرداخت کرده است. این فرایند میتواند تا زمانی که آن ها معامله خود را قطع کنند ادامه یابد. به طور مثال وقتی مقدار پرداختی به 1 دلار رسید آلیس تصمیم میگیرد پول را نقد کند. در آن زمان او پیام خود را این بار به زنجیره اصلی میفرستد. قرارداد هوشمند پس از دیدن تایید هردوی آنها، مبلغ 1 دلار به آلیس پرداخت میکند و باقیمانده پول را به باب برمیگرداند. به این ترتیب تنها دو تراکنش در زنجیره اصلی ثبت میشود.
زنجیرههای جانبی (Sidechains)
زنجیرههای جانبی یا سایدچینها در واقع بلاکچین مستقلی هستند که با استفاده از یک peg دو طرفه به بلاکچین اصلی وصل شدهاند. تراکنشها در این بلاکچین موازی اما مستقل انجام میشوند و به شکل یک تراکنش به بلاکچین اصلی افزوده میشوند.
سایدچینها در کنار زنجیره اصلی قرار دارند و با آن ارتباط برقرار میکنند. همچنین قابلیت همکاری، از طریق ماشین مجازی اتریوم (EVM) انجام میشود.
سایدچینها بیشتر ترکیبی از راهکارهای لایههای ۲ و لایه ۱ به حساب میآیند. راهکارهای لایه ۲ برای برقراری امنیت به زنجیره اصلی متکی هستند اما سایدچینها اینگونه نیستند زیرا دارای ویژگیهای امنیتی خاص خود هستند. همچنین از مکانیزمهای اجماع خاص خود برای پردازش تراکنشها استفاده میکند. به همین دلیل برخی از افراد میگویند سایدچینها راهکار لایه ۲ محسوب نمیشوند.
برای درک ساده این موضوع که چرا برخی سایدچینها را جزو راهکارهای لایه ۲ حساب نمیکنند یک مثال میزنیم.
اگر فرض کنیم رولآپها همانند استانی هستند که با کشور خود ارتباط دارند، نوع رابطهای که زنجیرههای جانبی با اتریوم دارند مانند توافق نامه یک کشور در برابر یک کشور دیگر است. در واقع سایدچینها به عنوان یک بلاکچین جداگانه فعالیت میکنند و سازوکارهای اجماع خاص خود را دارند.
اگر میخواهید دارایی خود را بین زنجیرهها جابجا کنید، به یک قرارداد هوشمند در اتریوم نیاز دارید. شما داراییهای خود را در یک قرارداد هوشمند میگذارید و آنها را در زنجیره جانبی قرار میدهید و اگر لازم باشد داراییها را از زنجیره جانبی به زنجیره اصلی منتقل کنید، باید عکس این عمل را انجام میدهید.
در حالی که این زنجیرهها به طور قابل توجهی هزینه معاملات را کاهش میدهند، اما به مکانیزم اجماع و نودهای خود اعتماد میکنند، این امر نگرانیهای امنیتی را ایجاد میکند، زیرا آنها امتحان خود را پس ندادهاند و به اندازه اتریوم غیرمتمرکز نیستند. از آنجایی که اپراتورهای سایدچینها قدرت ایجاد بلوکهای جدید را دارند اگر بخواهند میتوانند تولید بلوک جدید را نیز متوقف کنند و این یکی از معایب این راهکارها است. علاوه بر این، سایدچینها به اپراتورها این قدرت را میدهند تا از برداشت وجوه کاربران جلوگیری کنند. یکی از برجستهترین نمونههای زنجیرههای جانبی xDai است. Poa و SKALE دو پروژهی دیگری هستند که از این راهکار بهره میبرند.
راهحلهای ترکیبی (Hybrid solutions)
Hybrid solutions ترکیبی از دیگر راهکارهای لایه دو است. معروفترین پروژهای که این راه را در پیش گرفته سلر (Celer) است. سلر رویکردی کاملاً متفاوتی نسبت به دیگر پروژهها دارد. این پروژه یک معماری ترکیبی را ارائه میدهد که امنیت زنجیرهی جانبی را از طریق اجماع اثبات سهام برای dAppهای عمومی و امنیت زنجیرهی اصلی را از طریق optimistic rollup ها برای کاربردهای خاص مانند انتقال توکن، فراهم میکند. از دیگر پروژههایی که به ارائه راهحلهای ترکیبی میپردازد میتوان به Arbitrum اشاره کرد.
ولیدیوم (Validium)
ولیدیوم یک راه حل لایه ۲ است که در آن اعتبار تمام معاملات با استفاده از zero-knowledge proofs بررسی میشود، در حالی که دادهها درخارج از زنجیره نگهداری میشوند. این موضوع مانع از سرقت وجوه موجود میشود زیرا مجوز هر تراکنش از یک حساب کاربری خاص باید توسط همان کاربر داده شود.
سازوکار Validium شباهت زیادی به zkRollup دارد، تنها تفاوت در این است که در دسترس بودن دادهها در zkRollup روی زنجیره است، در حالی که Validium آن را خارج از زنجیره نگه میدارد. این به Validium اجازه میدهد تا توان عملیاتی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد اما این کار میتواند یک نقطه ضعف بزرگ باشد زیرا در این صورت اپراتورهای پروژههای اجرا شده با ولیدیوم میتوانند سرمایه کاربران را مسدود کنند. در حال حاضر STARKs یکی از پروژههای معروفی است که با استفاده از راهکار ولیدیوم اجرایی شده است.
نتیجهگیری
تکلیف بیت کوین تا حدی مشخص است؛ شبکهای که در برابر تغییرات، بسیار محافظهکار است و البته نیازی هم برای تغییر نمیبیند. با داشتن جامعه وفادار و البته بیتکوینهای استخراج نشده، فعلا با راهکار لایتنیگ و البته بهروزرسانی تپ روت به حیات خود ادامه میدهد.
اما در مورد اتریوم داستان کمی متفاوت است. به نظر میرسد پروژهای در جنگ راهکارهای لایه ۲ برنده است که بتواند مشکلاتی را که هم اکنون در لایه ۱ وجود دارد برطرف کند و اثر مثبتی بر dapp ها و کاربران شبکه داشته باشد. هنگامی که کاربران به راهکارهای لایه دوم و پروژههای آن فکر میکنند سوالاتی که از خود می پرسند این است:
آیا استفاده از این راهکار ارزان است؟ آیا من می توانم به راحتی و سریع از این راهکار استفاده کنم و هر موقع لازم شد از آنخارج شوم؟ آیا دپ های مورد علاقه من آنجا هستند؟ آیا نقدینگی کافی وجود دارد؟
پروژههای متعددی که در حال کار روی هرکدام از این راهکارها هستند نقاط قوت و ضعف خود را دارند بنابراین احتمال کمی دارد که یکی از این راهحلها دیگران را شکست دهد، زیرا تعداد بسیار زیادی کاربر و دارایی برای پیوستن به این اکوسیستم وجود دارد و هرکدام از این پروژهها نیز جذابیت خود را دارند. درواقع فناوریهای مختلف لایه 2 مشکلات مختلفی را حل میکنند و هیچ راهحل جامعی برای همه مشکلات وجود ندارد. در حال حاضر راه زیادی مانده تا اتریوم ۲ در دسترس کاربران قرار بگیرد، تا آن زمان، برندگان بلامنازع، راهکارهای لایه ۲ هستند، هرچند نمیتوان با قطعیت گفت با آمدن اتریوم ۲ نیز بهار راهکارهای لایه ۲ تمام میشود.